سلامبچــــــــــــــــــــــه ها
*دوستانبا گارد و شمشیر حمله ور میشوند*
صبرکنین دوستان،میخواستم چیزی بگم.اول از همه معذرت میخوام که مدت طولانی نبود
مدتطولانی پست نذاشتم
مدتطولانی رمانو.تایپ نکردم
میدونمبه عنوان یه نویسنده و وبلاگنویس و از همه مهمتر اوتاکو ناامیدتون کردم
رمانعشق روی یخ،مرگ زمان و رمان عزیز دلمقربانی سرنوشت
خودممزیاد بهم خوش نگذشته
همشکتابخونه،همش درس،همش تست
ولیهمش این نیس
خبرایخوب هم دارم
روزهایپنجشنبه و جمعه
مژدهمیدم که قراره بترم
حالاتوپ و تانکو و تفنگو بذارین کنار
پنجشنبهو جمعه اگه نیومدم اون موقع بیاین تو خواب خفم کنین اصن
فقطمیخواستم بگم
دلمبراتون خیلی تنگ شده
دلمبرای یه نفر خیلی تنگ شده.
خودم:")
درباره این سایت